Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6499 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fordless
U
غیرقابل عبور
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
filter
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
unserviceable
U
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
bloop
U
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
traversable
U
قابل عبور
passable
U
قابل عبور
fordable
U
قابل عبور
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
bridgeable
U
قابل عبور یا پل زدن
impassable
U
غیر قابل عبور
practicably
U
بطور قابل عبور
blocked
[with objects]
<adj.>
<past-p.>
U
غیر قابل عبور
permeable
U
قابل عبور دادن رطوبت
claptrap
U
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
access structures
U
ساختمان های قابل عبور و مرور
insurmountable
U
فائق نیامدنی غیر قابل عبور
maximum gradeability
U
حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
scrub
U
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed
U
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing
U
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubs
U
زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
light-well
U
[حیاط کوچک برای عبور نور]
boundary
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
air-grating
U
[پنجره مشبک برای عبور هوا]
boundaries
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eye-form
U
[شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
indiscernible
U
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
laced valley
U
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
lancet
U
[پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
individualized
U
از دیگران جدا کردن
individualising
U
از دیگران جدا کردن
individualises
U
از دیگران جدا کردن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
individualised
U
از دیگران جدا کردن
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
individualize
U
از دیگران جدا کردن
inconcealable
U
غیرقابل پنهان کردن
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
freezes
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freeze
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
token bus network
U
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
documenting
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
sported
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
penetrometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
marine aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
It is beyond me.
U
برای من قابل درک نیست.
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
crossest
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
traverse
U
عبور کردن
cross
U
عبور کردن
traversed
U
عبور کردن
pass
U
عبور کردن
traversing
U
عبور کردن
cruising
U
عبور کردن
transit
U
عبور کردن
traverses
U
عبور کردن
overfly
U
عبور کردن
passed
U
عبور کردن
crosses
U
عبور کردن
cruise
U
عبور کردن
cruised
U
عبور کردن
passes
U
عبور کردن
cruises
U
عبور کردن
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
traject
U
از محلی عبور کردن
go
U
گذشتن عبور کردن
cut
U
عبور کردن گذاشتن
goes
U
گذشتن عبور کردن
cuts
U
عبور کردن گذاشتن
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
foreground
U
که نتایج آن برای کاربر قابل دید است
microsoft
U
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
throttling
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttled
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttles
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttle
U
پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
to go down
[in a particular way]
with somebody
U
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
usable
U
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
stirrup pump
U
تلمبه قابل حمل اب پاشی برای اتش نشانی
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
passage of lines
U
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
commonest
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
effective
U
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
compilations
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
common
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
i/o
U
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
commoners
U
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
microwriter
U
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
false work
U
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
modem
U
مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
ranged
U
عبور کردن مسطح کردن
traverse
U
عبور کردن قطع کردن
traverses
U
عبور کردن قطع کردن
range
U
عبور کردن مسطح کردن
traversing
U
عبور کردن قطع کردن
ranges
U
عبور کردن مسطح کردن
traversed
U
عبور کردن قطع کردن
overlay
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
adc
U
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
nitro
U
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
converter
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
overlays
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
convertor
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
Briefcase utility
U
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
overlaying
U
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
dial in modem
U
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
cards
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
analog
U
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
ferric oxide
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
analogue
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
appliance computer
U
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
analogues
U
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
ferrite
U
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
data interchange format
U
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
Recent search history
Forum search
1
frangible
2
New Format
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
Potential
1
incentive
1
affixation
1
gorse melatonin
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com